سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیا با هم بخندیم
این وبلاگ فقط واسه خنده اس پس بیا با هم بخندیم

یکی بود یکی نبود .

غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .

یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت :

عزیزم چند روزه مادربزرگت موبایلش و جواب نمیده هرچی

 

SMS

هم براش میزنم باز جواب نمیده،

 

online

هم نشده چند روزه ، نگرانشم .

چندتا پیتزا بخر با یه اکانت ماهانه براش ببر،ببین حالش چطوره .

شنل قرمزی گفت : مامی امروز نمیتونم قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بریم دیزین اسکی .

مادرش گفت : یا با زبون خوش میری ، یا میدمت دست داداشت گوریل انگوری لهت کنه .

شنل قرمزی گفت : حیف که بهشت زیر پاتونه ، باشه میرم فقظ خواستین برین بهشت کفش پاشنه بلند نپوشین .

مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بیان، می خوان ازت خاستگاری کنن واسه پسرشون .

شنل قرمزی گفت : من که گفتم از این پسر لوس دکتر خوشم نمیاد ، یا رابین هود یا هیچ کس . فقط اون و می خوام .

شنل قرمزی با پژوی 206آلبالوئی که تازه خریده از خونه خارج میشه .

بین راه حنا دختری در مزرعه رو میبینه .

شنلقرمزی  ‌: حنا کجا میری ؟؟؟

 

حنا : وقت آرایشگاه دارم . امشب یوگی و دوستان پارتی دعوتم کردن .

شنل  قرمزی : ای نا کس حالا تنها میپری دیگه !!

حنا : تو پارتی قبلی که بچه های مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازی درآوردی بهت گفتن شب بمون گفتی مامانم نگران میشه . بچه ها شاکی شدن دعوتت نکردن .

شنل قرمزی : حتما اون دختره ایکبری سیندرلا هم هست ؟؟؟

 

حنا : آره با لوک خوش شانس میان .

شنل  قرمزی: برو دختره ....

( به علت به کار بردن الفاظ رکیک غیر قابل پخش بود )

شنل قرمزی یه

 

Take Off

میکنه و به راهش ادامه میده .

پشت چراغ قرمز چشمش به نل می خوره !!!!!

ماشینا جلوش نگه میداشتن اما به توافق نمی رسیدن و می رفتن ،میره جلو سوارش میکنه .

شنل قرمزی : تو که دختر خوبی بودی نل !!!!!

نل : ای خواهر . دست رو دلم نذار که خونه با اون مرتیکه ...... راه افتادیم دنبال ننه فلان فلان شدمون .

شنل قرمزی : اون که هاج زنبور عسل بود .

نل : حالا گیر نده . وسط راه بابا بزرگمون چشمش خورد به مادر پرین رفت گرفتش .

این دختره پرین هم با ما نساخت ما رو از خونه انداختن بیرون زندگی هم که خرج داره . نمیشه گشنه موند .

شنل قرمزی : نگاه کن اون رابین هود نیست ؟؟؟؟ کیف اون زن رو قاپید .

نل : آره خودشه . مگه خبر نداشتی ؟ چند ساله زده تو کاره کیف قاپی .

جان کوچولو و بقیه بچه ها هم قالپاق و ضبط بلند میکنن .

شنل قرمزی : عجب !!!!!!!!!!!! !!

نل : اون دوتا رو هم ببین پت و مت هستن . سر چها راه دارن شیشه ماشین پاک می کنن .

دخترک کبریت فروش هم چهار راه پائینی داره آدامس میفروشه .

شنل قرمزی : چرا بچه ها به این حال و روز افتادن ‌؟؟؟؟

 

نل : به خودت نگاه نکن . مادرت رفت زن آقای پتیول شد .بچه مایه دار شدی . بقیه همه بد بخت شدن .بچه های این دوره و زمونه نمی فهمن کارتون چیه .شخصیتهای محبوبشون شدن دیجیمون ها دیگه با حنا و نل و یوگی و ....خانواده دکتر ارنست حال نمی کنن .

ما هم مجبوریم واسه گذران زندگی این کارا رو بکنیم اخه این چه زندگی شده

 





نوشته شده در تاریخ شنبه 91/5/7 توسط نگین جون
.: Weblog Themes By Blog Skin :.


اسلایدر

دانلود فیلم

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس